English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4726 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
non condensing U ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vaporization U تبدیل به بخار
engine U ماشین بخار
steam engine ماشین بخار
steamers U ماشین بخار
steamer U ماشین بخار
bleeder type steam engine U ماشین بخار با شیر اطمینان
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
interpreters U به کد ماشین تبدیل میکند
assembly U تبدیل برنامه به کد ماشین
interpreter U به کد ماشین تبدیل میکند
ager U نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
ended U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
source U که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
fall back U توابعی که فراخوانی و پردازش می شوند پس از اینکه ماشین یا سیستم خراب شد و توسط کاربر اجرا میشود
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
image [وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
images U وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
scanner U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
languages U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
scanners U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
experienced <adj.> U کارکرده
skilled <adj.> U کارکرده
second-hand <adj.> U کارکرده
used <adj.> U کارکرده
secondhand U کارکرده
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
he has seen sevice U کارکرده است
compiler U نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
precipitation of moisture U انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
permanent set U حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
ocr U وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical U وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
assembler U برنامه اسمبلی یا برنامهای که برنامه به زبان اسمبلی را به کد ماشین تبدیل میکند
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
stuck beacon U ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
continuous U وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
leg glance U ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
attentions U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
attention U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
late cut U ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
inks U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
ink U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
list U سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
penny a liner U کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
link U طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
acknowledge U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledging U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
gaseous U بخاری
heaters U بخاری
radiator U بخاری
halituous U بخاری
radiators U بخاری
chimneys U بخاری
heater U بخاری
stove U بخاری
steam lance U یخ اب کن بخاری
stoves U بخاری
chimney U بخاری
fire guard U پیش بخاری
fire side U پای بخاری
chimney breast U سینه بخاری
fire screen U پنجره بخاری
fire place U بخاری دیواری
fire side U بخاری دیواری
chimney U بخاری دیواری
chimneys U بخاری دیواری
tun U لوله بخاری
turn cap U خفه کن بخاری
chimney breasts U سینه بخاری
interior heater U بخاری اتومبیل
fireplace U بخاری منقل
chimneypiece U گچ بری بخاری
grates U بخاری تو دیواری
grate U بخاری پنجرهای
grates U بخاری پنجرهای
grated U بخاری تو دیواری
grated U بخاری پنجرهای
grate U بخاری تو دیواری
andiron U پیش بخاری
fireside U پای بخاری
firesides U پای بخاری
vapoury U بخاری بخارمانند
fender U پیش بخاری
stovepipe U لوله بخاری
soot U دوده بخاری
fireplaces U بخاری منقل
chimneypiece U نمای بخاری
stoker U سیخ بخاری
steamship U کشتی بخاری
mantelpiece U نمای بخاری
radiators U خنک کن بخاری
radiator U خنک کن بخاری
pokers U سیخ بخاری
poker U سیخ بخاری
mantel board U در بالای بخاری
mantlepieces U نمای بخاری
steam brake U ترمز بخاری
chimney piece U پیش بخاری
electric heater U بخاری برقی
steam pile driver U شمعکوب بخاری
steam pile driver U دنگ بخاری
steam hammer U چکش بخاری
fire-irons U لوازم بخاری
mantelpieces U نمای بخاری
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
capital U سرستون سرلوله بخاری
abat vent U کلاهک دودکش بخاری
wood stove U بخاری هیزمی یا چوبی
mantel U طاقچه بالا بخاری
hearth rug U قالیچه پیش بخاری
mantlepieces U طاقچه بالا بخاری
mantelpieces U گچ بری دور بخاری
inglenook U گوشه لوله بخاری
firedog U سه پایه پیش بخاری
mantel piece U گچبری دور بخاری
fire irons U لوازم پای بخاری
firescreen U سپر جلو بخاری
fireguards U سپر جلو بخاری
fireguard U سپر جلو بخاری
franklin stove U بخاری اختراعی فرانکلین
mantlepieces U گچ بری دور بخاری
mantelpiece U طاقچه بالا بخاری
louvers U فانوس دودکش بخاری
louvre U فانوس دودکش بخاری
kitchener U بخاری خوراک پزی
chimney piece U ارایش روی بخاری
steam shovel U خاک انداز بخاری
ingle-nook U [گوشه لوله بخاری]
louver U فانوس دودکش بخاری
mantelpieces U طاقچه بالا بخاری
battery steamer U کوره باتری بخاری
chimney-back U صفحه پشت بخاری
mantelpiece U گچ بری دور بخاری
acknowledging U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
CTR U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
ack U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledge U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledges U سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
heater U بخاری دستگاه تولید گرما
andiron U سه پایهای که کنار بخاری می گذاشتند
heaters U بخاری دستگاه تولید گرما
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
steamboat U قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
chimney-mantle U [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
fire irons U سیخ و سه پایه وسایراسبابهای جلو بخاری
yachts U کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yacht O کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
Recent search history Forum search
1pedal pamping
2purchase off the registry
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
2In order to be interesting you have to be mean
2In order to be interesting you have to be mean
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com